باسمه تعالی
نور وحی، راه و آیین احمد (ص) قرآن و سنت، ویژهٔ عصری دون دیگر عصرها نبود؛ در همه عصرها و دورهها، فراروی همه مردمان، چه باشندگان و چه آیندگان میباید میبود، پرتو میافشاند، تاریکیها را میزدود، سپیده را میگشود، در راه ماندگان را راه مینمود، دلها را میرخشاند، و دلهای پرتوگرفته از وحی را، در راه و آیین احمد(ص) بهحرکت درمیآورد.
ساز و کار و نظام دین بودن و در همه دورهها و میان همه مردمان رایتافراشتن، پرتوافشاندن و سپیده را بردماندن و فوجفوج آدمیان را از شب بهدر آوردن و به روز رساندن، در قرآن و سنت نبوی، بهروشنی، بازتاب دارد.
باورمندانی که سرسپرده این آیین باشند و در راه روشن قرآن، دمادم بپویند و برابر روشنان سنت، راه بجویند و دل وادیها را بشکافند، به سازو کار و نظام ماندگاری و دامنگستری این آیین وحیانی، به دور از تحریفها و دستکاریها و واژگونسازیها، در همه روزگاران، پی خواهند برد.
بر تارک قرآن، سنت، آموزهها و رهنمودهای وحیانی، نظام امامت، بهروشنی پیداست.
دوران وحی، با رحلت رسول اعظم بهسر میآید، اما دوران امامت، نظام پیادهسازی آموزهها و دستورهای وحیانی و فرودآوردن تشنگان حقیقت، به آبشخورهای زلال وحی، هرگز بهپایان نمیرسد که این با روح قرآن و وحی و آیین احمد(ص) است.
باورمندان، تا بر نظام امامت، سرنسپرند و امامت رسول اعظم را در هر عصر و روزگاری بهپا ندارند، نمیتوانند بر مدار وحی بهحرکت در آیند و در شعاع آن، راه را از بیراهه، بازشناسند.
رسول اعظم، محمد مصطفی (ص)، به دستور خداوند، پایههای نظام مقدس امامت را برافراشت و خود، تا زمانی که در قید حیات بود، باورمندان را در چهارچوب این نظام، سیر میداد، از وادیهای پرخطر، میگذراند، و به سوی اقلیمهای آرامبخش روح و روان و بهروزی و سعادت ره مینمود و برای پس از خود نیز، نشانههای آنرا فرانمود، تا کسی در وادی حیرت، گرفتار نیاید و مرگ گریباناش را بگیرد.
علی ع و فرزندان معصوم آن بزرگوار، بهپا دارندگان نظام امامت بودند و نشانههای راه باریابی باورمندان، به این نظام انسانساز و بهحرکت درآورنده انسان بر مدار وحی و توحید و دورکننده از شرک و نظامهای جاهلی.
این نقشه راه، فراروی همه باورمندان بود؛ هر آن کس که برابر آن به حرکت درآمد و منزل به منزل را پیمود، گرفتار بیغولهبانان تاریکاندیش، که همهگاه در کمین بودند، نشد؛ سرافرازانه به سرمنزل سعادت رسید.
خرافهگستران، بیغولهبانان تاریکی، سربرتابیدگان از آیین وحیانی را، به قافلههایی که در پرتو امامت، شب را میشکافند، راهی نیست.
نگاهی گذرا، به زندگی باورمندان نظام امامت و قافلههایی که به سوی قبله، در این شعاع در حرکت بودهاند، این اوج بهروشنی پیداست.
روشن نگه داشتن راه امامت و تلاش برای برپایی نظام انسانساز ولایی، دشواریها در پی داشته و گذر از خانهای هفتگانه هراسانگیز و استخوانسوز که فرزندان معصوم علیبنابیطالب، همانان که رسول اعظم، محمد مصطفی (ص) یکایک آنان را نام برده و به پیروان راستین خود، شناسانده، آنها را از سر گذرانده و پیموده و آیین وحیانی و سنت نبوی را، رخشان و زلال، در سینهها و سرای زندگیها رخشانده و نگذاردهاند که در غبار روزگار، گم شود و از دسترس خارج.
تا اینکه رسالت بزرگ برپاداری ارکان نظام ولایت رسول اعظم، بر عهدهٔ امام هادی، علی بن محمد قرار گرفت که میبایستی با تمام توان، در هنگامهها، در دل شبهای دیجور و گاهِ توفانهای هراسانگیز و بنیانبرافکن و گردبادهای درهمکوبنده، در پرتو خرد و دانش، این رکنها را که تمامی رکنهای دین، به آنها بستگی دارد، برافرازد و استوار سازد و به مردمان، بنمایاند، دینداری، با حرکت دقیق، همهسویه و با شناخت، بر این مدار، جهت و معنیٰ مییابد.
تا رکنرکن نظام امامت رسول اعظم (ص) برافراشته نگردد، هیچ رکنی از رکنهای دین، بهپا داشته نمیشود.
تمام ارزشها و تمام آموزههای وحیانی زندگیساز و کاملکننده و سازندهٔ انسان، در این ساحت و منظومه، جلوهگر و شکوفان میشوند و دامن میگسترانند و موجهای بلند پدید میآورند.
این رکن استوار، وقتی در کنار کتاب خدا قرار گرفت، بهگونهٔ جداییناپذیر و همهگاه همراه، اثرگذار است و انقلابهای روحی و اجتماعی میآفریند و فرد و جامعه را از فروافتادن در باتلاقهای هویتسوز و تباهکننده برکنار میدارد و به سلامت از گذرگاههای سخت و تباهگر و زمینگیرساز، گذر میدهد.
از این روی، رسول اعظم، در آخرین سال حیات، یکبار در عرفه و بار دیگر در غدیر خم میفرماید:
انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی أحدهما اعظم من الاخر کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الأرض و عترتی أهل بیتی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهم
من در میان شما، چیزی بر جای میگذارم که اگر به آن تمسک جویید، هرگز پس از من به گمراهی نخواهید افتاد. یکی بزرگتر از دیگری است. کتاب خدا، که ریسمانی است کشیدهشده از آسمان به زمین و عترت من، اهلبیت من؛ و این دو، هرگز، از هم جدا نمیشوند، تا آنگاه که در کنار حوض کوثر، به من بازگردانده شوند.
پس مواظب باشید که با این دو یادگار من چگونه رفتار خواهید کرد.
امام هادی، یادگار رسول اعظم بود که مردمان وظیفه داشتند، مقام او را در کنار و همراه کتاب، پاس دارند و برای فهم و درک قرآن، به محضر او، فرود آیند و جهت و سمتوسوی حرکت را از او بیاموزند و راه را از بیراهه بازشناسند، تا به سلامت و بیگزند از شحنههای شب و رهزنان فکر و عقیده، به سرمنزل مقصود بار یابند.
در دورهٔ امام هادی، تلاشهای گستردهٔ عترت و اهل بیت رسول الله، به ثمر نشسته بود و موج بیداری مؤمنانه، اقلیمبهاقلیم سرزمینهای اسلامی را درنوردیده بود و امام به پیروی از پدر بزرگوارش، شبکه گسترده، اثرگذار و شورآفرینی را، در جایجای جهان اسلام، راهبری میکرد و آموزههای وحیانی و زلال را به کام جانشیفتگان کوی دوست میچشاند.
این تلاشهای گسترده، پیچیده و بسسرّی، در دوران امام هادی و پیش از آن در دوران پدر بزرگوارش، امام جواد، و فرزندش امام حسن عسکری، بنیان مرصوص امامت رسول اعظم را برافراشت و جداییناپذیری این بنیان را با کتاب خدا، به باورمندان شناساند و نمایاند و رایت مقدس آنرا به دست با کفایت مهدی آل محمد (ص) سپرد، تا در هر دورهای به اقتضا و نیاز زمان، به راهبری پیروی از پیروان راستین آن جلوهگر شود و خلقان را به آبشخور زلال این دو یادگار پیامبر اعظم (ص) آنبهآن، فرود آورد.
پاینده بادا امامت رسول اعظم همراه و در کنار کتاب خدا، در همه روزگاران